هنرهای نوگرا آثاری هستند که از نیمه دوم سده ۱۹ میلادی به این سوی و در پی شکل گرفتن جریان‌های هنری نوآور در اروپا و ایالات متحده پدید آمدند. این آثار و مکتب‌های فکری مرتبط با آن‌ها باعث ایجاد دگرگونی‌هایی در هنرهای تجسمی ایران از دهه ۱۹۴۰ میلادی به بعد شدند که دامنه تأثیراتش به هنرهای نمایشی هم کشیده شد. تمرکز اصلی این نوشتار — مطابق سنت رایج در منابعِ تاریخ هنر — بر هنرهای تجسمی و گرایش‌های نوینِ برآمده از آنهاست.

ریشه‌های نوگرایی در هنر ایران را می‌توان در برخورد جامعه ایرانی و روشن‌فکرانش با اندیشه‌های اروپایی و نیز آشنا شدن با تکنیک‌ها و ابزارهای جدیدی چون رنگ روغن و دوربین عکاسی یافت. سفرهای شاهان قاجار به اروپا و ورود تحصیل‌کردگان فرنگ به کشور، زمینه آشنایی ایرانیان با سبک‌های نوین هنری و گذار از سبک‌های سنتی نگارگری ایرانی و خطاطی را فراهم آوردند. کمال‌الملک نخستین مکتب هنری به سبک هنر واقع گرای غربی (Realism) را برای ایران به ارمغان آورد؛ اگرچه جایگاه هنری وی در کشور باعث شد تا برای سالیان بسیار، ایرانیان از پیگیری مکتب‌های اروپایی نوینی چون امپرسیونیسم بازمانند.

اما مهم‌ترین تحول در نوگرایی هنری در ایران را می‌توان پیامد تغییرات اجتماعی شکل گرفته در کشور در نتیجه اقدامات رضاشاه پهلویدانست. سال‌های پس از دهه ۱۹۴۰، نوگرایی به لایه‌های سیاسی–اجتماعی ایران نفوذ کرده بود و هنرکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهرانمکانی برای آموزش آکادمیک هنر، از جمله مکتب‌های غربی، بود. به عنوان نخستین مؤسسه از نوع خود در ایران، هنرکده هنرهای زیبا، هنرمندان ایرانی را به پیروی کردن از سبک‌های هنری نوین در پدیدآوردن کارهای خود تشویق می‌کرد. در این دوره بسیاری از آثار ادبی و هنری پدید آمده در اروپا به جامعه ایران معرفی شدند و روشن‌فکران ایرانی دربارهٔ آن‌ها به بحث می‌نشستند.

مقالات پیشنهادی برای شما: